چهرش داره یادم میره
غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که کم کم احساس کنی...
چهره اش هم داره یادت میره
گاهی میان مردم،در ازدحام شهر غیر از تو هرچه هست فراموش میکنم.
غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که کم کم احساس کنی...
چهره اش هم داره یادت میره
وقتی خداحافظی می کنیم چه انرژی عظیمی می خواهد کنترل اولین اشک برای نچکیدن...
خیالت راحت شکسته ها نفرین هم بکنند گیرا نیست
نفرین ته دل می خواهد دل شکسته هم که دیگر سر وته ندارد
نگران خیس شدن پاهایش بود،درآن زمان که آب ازسرمن گذشته بود....
مشتی خاک بر میدارم شاید این همان گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلق کند
ببینمت. . .
گونه هایت خیس اســـت
باز با این رفیق نابابت . . نامش چه بود؟
هان! باران. . . باز با باران قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد